هرزه کوچولوی ضعیف[p14]

از زبان نویسنده
خب اینا میرن میخوابن
فردای اون روز همه شون یه جلسه مهم دارم پس همشون میرن جلسه و درو رو ا/ت قفل میکنن
ا/ت از خواب بیدار میشه هنوز تو شک دیروزه!
دیگه نمیتونه تحمل کنه
میره ی برگه و ی خودکار برمیداره و ی نامه برای میتسویا مینویسه
نامه ای برای عشق ابدیم(عنوان)
نمیدونم چطوری و از کجا شروع کنم
ولی خب میتسویا میدونی چیه تو اولین کسی بودی که برای اولین بار و حقیقی عاشقش شدم ولی الان دیگه نمیتونم تو این دنیای تخمی بمونم که همه چیزش ترسناکه دلیل دیگه برای اینکه نمیخام اینجا بمونم اینه که نمیتونم تو چشمات نگاه کنم به خاطر اینکه ضعیفمو نمیتونم از خودم دفاع کنم مجبور شدم بزارم خیلیا ازم استفاده کنن تنمو در اختیارشون گذاشتم خیلی خیلی متاسفم عشقم ولی تا ابد دوستت خواهم داشت:)
خداحافظ.
+و ا/ت بعد نوشتن این نامه رگ خودشو میزنه!
بعد چند ساعت افراد ویلا بر میگردن خونه...